تاریخ: 01 ارديبهشت 1403 - 11 شوال 1445 -
2024 April 20
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- جستجو
- |
- آرشیو
- |
-
- |
-
پر بحث ترین
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
فرهاد ابراهیم پور
در اواخر قسمت اول نوشتم :میگم اسکی جان تو مرده ای دیگه؛ درسته ؟
می بینی که جلوت ایستادم و دارم باهات حرف می زنم فقط اگه سوال دیگه ای نداری بریم سر اصل مطلب .بگو چقدر شعور لازم داری و چقدر میخواهی بخری ؟
خودم هم دقیق نمی دونم چقدر شعور لازم دارم و باید چه اندازه بخرم
اینکه خیلی بده که ادمی مثل تو ندونه چقدر شعور لازم داره . ببین من چندتا سوال ازت می پرسم تو زود جواب بده
تا حالاشده از کسی بدت بیاد و ندونی باهاش چکار کنی
اره تا دلت بخاد
اینا چه کسانی بودن
همه جور توشون بوده از نزدیکا و فامیل بگیر تا دوستان مثلا .تا همشهریان تا غریبه ها و از جاهای دیگه
دلیل خوبی برای اینکه ازشون بدت میاد هست یا از سر خود خواهی یا لجبازی باهاشون بد شدی
نه دلیل هم هست و هم نیست ادم فکر میکنه باید خوبی جواب خوبی باشه اما نمیشه یا فکر میکنی طرف ادم درستکاری هست باهاش دوست میشی و ارتباط میگیری یا همکار میشی بعد از مدتی تو زرد از اب درمیاد اینجاهاست که فکر میکنم شعورم خوب کار نمی کنه و در تشخیص ادم ها کم می ارم
اینو درست میگی یعنی این حرفت بر اساس شعورت خوبه اما اینکه چرا دچار کم شعوری برای تشخیص میشی باید در باره خودت بیشتر بگی تا بدونم چه شعوری باید بهت بفروشم تا بدردت بخوره
چه میخواهی بدونی یا دوست داری چه بگم؟
من فکر میکنم قسمت راست مغزت که بیشتر به احساسات ربط داره فعالیتش بیشتر از قسمت عقلانی مغزت هست برای همین با دلت فکر میکنی تا با عقلت .
خب این بده یا خوبه
بد و خوبش برای من فرقی نداره چون ما مرده ها دیگه از این حسابگری ها و خوب و بدها اینجا نداریم ولی برای خودت بگم که احساس انسانها خیلی قدمت تاریخی و کهنی دارد اما عقلانیت تاریخ اندکی دارد و جهان امروز متاسفانه براساس احساس و دل اداره نمی شود براساس عقلانیت زیاد اداره می شود تو باید کمی ازشعوری بخری که در مواجهه با این ادم ها تدبیر کنی و فورا جذب انها نشوی احتیاج به صبر داری احتیاج به مشاهده عمیق داری
شما کتابی در اینباره دارید یا کانالی که نگاه کنم یا انجمنی که برم انجا بیشتر یاد بگیرم
نه ادم . ما نه کتابی نه نوشته ای نه فیلمی نه کانال ماهواره ای نه وات ساپ و دنیای مجازی و انجمنی که بری یاد بگیری نداریم ما از مغز خود شما به خود شما می فروشیم
میگم اسکی جان سرکار گذاشتی مارو . مغز ما که اگه حالیش بود که میدونست چکار کنه؛ شعورش کم نمیشد و دیگه احتیاجی نبود بیام پیش شما
تو میدونی مغزت کی میتونه حرف درست بزنه یا تصمیم درست بگیره یا رفتار معقولی داشته باشه ؟
فکر میکنم و سعی میکنم؛ اما خیلی وقت ها هم هست خوب کار نمی کنه و موجب نگرانی؛ دلهره ؛ بد بختی و مشکلات روحی و روانی میشه
پس ببین مغز که بالاترین و مهمترین قسمت وجود انسان است وقتی در اختیار تو نباشه و تو ازکار و ترکیب و عملکرد ان اطلاعی نداشته باشی نمی تونی به اتفاق نظر باهاش برسی ؛ پس مجبور میشی دنباله رو جریانی باشی که وجودت و درونت با برونت در تضاد قرار بگیرند و به سازگاری نمی رسی ؛ پس مرتب یا او تو را یا تو اورا از خود می رانی
میگم میشه اینقدر سخت توضیح ندهی ؛ نکنه هر که میمیره تازه عقلش کار می افته ؛ حرف های خوبی میزنی اما ادمو گیج میکنی
ببین بابات که مرده مادرت هم مرده عمه هات هم مرده خاله هم که نداشتی بمیره پدر بزرگ و مادر بزرگت هم همشون مردن فکر میکنی اونا مشکل نداشتن؛ فکر میکنی همه اونا با شعور بودن و میدونستن خوب زندگی کنند و شعورشون کامل بود .
اره همه اونا رفته اند و از بزرگان فامیل کسی دیگه نمونده اونا هم خوب نفهمیدن چطور زندگی کنند خیلی ها شون درگیر بودن یا با خودشون یا با دیگران .کشمکش بود نزاع بود بحث و جدل بود البته مهر و محبت و کار خوب هم بود اونا هم همینطور که میگی شعورشان در حد خودشون بود .خدا رفتگان شما هم بیامرزه میگم فک فامیلی خواهر برادری تو اوز داری .اگه داری بگو بهشون سر بزنم
من 250 سال پیش مرده ام نمی دونم فامیل و طایفه ام کی هستش گاهی یکی دو نفری از بغل قبرم رد میشن ولی اوزی صحبت نمی کنند
میگم حالا برای خرید؛ چه شعوری توصیه میکنی بخرم ؟
اول ادم باید بفهمه چه چیزی کم داره و چه چیزی نیاز داره .اینجا بازار مکاره نیست که هرچی دم دستت اومد بخری و بعد ببری خونه ا نبار کنی یا فریز کنی. باید چیزی بخری که بدرت بخوره
عقل و هوش جدید دارید ؟
عقل جدید و قدیم نداره مگه ماشین و موبایل است که هر روز جدیدش می ارن بازار عقل عقل است هوش هوش است
پس چی بخرم؟
ببین چه چیزی تو را از ادمیت دور می کند ببین چه چیزی تو را ازمنفعت طلبی و حرص و از دنیا دور می کندببین چه چیزی به تو ارامش درون می دهد انها را بخر تا بر شعورت اضافه گردد تا تصمیم درست بگیری تا زندگی کنی .
میگم ساعت چنده ؟
ساعت 2 نیمه شب
اون موقع که اومدم ساعت دو نیمه شب بود الا دوساعت داریم حرف میزنیم بازمیگی دو نیمه شب
اره الان دو نیمه شب است ما مرده ها ساعت و زمان نداریم ما در مکان صفر مرده از زمان صفر رفته هستیم اگه میگم ساعت دو نیمه شب برای اینکه من ساعت دو نیمه شب در 250 سال پیش مرده ام وگرنه اینجا هیچ مرده ای احتیاج به زمان نداره
یعنی تو از انموقع داری شعور خرید و فروش میکنی
نه 150 سالی هیچ کاری نمی کردم فقط با ارواح مردگان می چرخیدم صد سالی میشه اومدم کمک
کمک کی؟
شماها دیگه
.....
همینکه گفت شماها دیگه ....کله انطرفی که گنده تر بود چرخید طرف من ؛ انقدر بد هئیب بود که چند قدم رفتم عقب ؛ هی اون اومد جلو ؛ من رفتم عقب ؛ که ناگهان پام خورد به سنگی و با سر خوردم زمین . هوا روشن شده بود ؛ ماشینم سرجایش ایستاده بود قبرستون سرجایش بود و چند نفری داشتند می رفتند سمت مسجد و ماشین هایی داشتند از خیابان ملت رد می شدند و دو سگ ولگرد کنار سطل اشغالی خیابان جنگجو چیزی می خوردند. گرسنه و تشنه بودم ؛ احساس عجیبی داشتم؛ به موجودی می مانستم که انقراض خودش را دیده باشد ؛ که حقارتش معلوم و در روشنایی افتاب گم شده باشد و گلویش آبستن حرف های خراشیده ای است از نادانی
بودن
کجاوه مانده در طوفان است
پارو بزن
ساحل
تورا به یاد نمی اورد
- اولین
- >
- <
- آخرین
- (0 صفحه)
ارسال نظر
