تاریخ: 10 فروردين 1403 - 19 رمضان 1445 - 2024 March 29
کد خبر: 204
تاریخ انتشار: 28 مرداد 1400 - 13:30:20
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
اوز و یاد تی ته
فرهاد ابراهیم پور / قدیم ها وقتی کسی عکسی به کسی میداد ومیخواست انرا به یادگاری به  او بدهد پشتش مینوشت : اکنون که جز شور جوانی به سرم نیست/عکسم تو نگه‌دار که فردا اثرم نیست. وچه زیبا وجالب وپر معنا بود
دیروز ظهر دوستی زنگ زد وبعد از احوالپرسی پرسید فلانی را دیدی  گفتم نه یکسالی است  من ندیدمش .....


منظورم تواینستا ست
 
گفتم چند باری  دیدمش اره  انجا پست می زاره
 
 اخه این چه جور ادمیه که؛ چپ میره عکس میندازه؛  راست میره عکس میندازه .
 
 خب بندازه اخه چه عیبی داره مگه تو عکس نمیزاری . ؟  
 
اره من عکس از این ورو وانور نمیگم ؛عکس خودشو میگم؛  از صبح تا شام چند عکس عوض میکنه  .
 
خب حالا چه عکسایی میندازه  ؟
 
هر جور دلت بخواد. از شام ونهار خوردنش بگیر؛ تا سوار ماشین شدنش؛  تا کوچه وخیابان وسرکار وصد جای دیگه  . انگور میخوره عکس میندازه؛ رطب خریده عکس میندازه  شام میخوره عکس میندازه ؛ تو پارک نشسته بیست تاعکس انداخته؛  سر پا نشسته عکس میندازه ؛ دراز کشیده عکس انداخته  کله پاچه میخوره عکس میندازه وهمه اینها را دم به دم تو پیج میزاره ...
 
 همه از خودش میندازه یا با کسی هست ؟
 
اگه وقت کنه وبهش راه بدن با هر کور وکچلی عکس میندازه ؛ باورت نمیشه انقدر عکس های مختلف انداخته فکر میکنی هنر پیشه فیلم های هالیوودی است؛  انگار جنیفر لوپز یا ان یارو کیه  ؟ اهان  اره یادم اومد فکر میکنه مایکل جکسونه اخه شکلش که به هیچ وجه به مایکل نمی خوره  .
 
دیدم این رشته داره سر دراز پیدا میکنه؛  برای همین بهش گفتم ببین دوست عزیز من وتو هم عکس توی فیس بوک  وات ساپ اینستگرام میگذاریم اما در حد معمول ودلبخواه.  ان طرف هم دلبخواهش اینه که روزی چند تا یا هفته ای 10 تا بیست تا عکس بگذاره تو پیج خودش. قبلا خیلی ها  تو جامعه ما مجال اینکه جایی مطرح بشوند ونوشته وصدا وشکل وشمایل خودشان را به دیگران نشان بدهند در گذشته نداشته اند. مگر در گذشته همه عکس میگرفتند ؛ مگه همه دوربین داشتند؛  تازه اگر داشتند هم فرصت اینکه عکس خودشون یا فک وفامیلشون جایی بگذارند نداشتند.  نه فیس بوکی بود نه وات ساپ و..ونه توان خرید دوربین برای همه امکانپذیر بود.  حالا بعد از سالها چه انها که جوان هستند وچه انها که عمری ازشون گذشته با اومدن موبایل  یه فرصت استثنایی نصیبشون شده که خودی مطرح کنند ودلی از عزا در بیاورند؛  من هم مثل تو قبول دارم که بعضی ها اگر  جاش باشه از توی تختخواب ورختخواب وتوالتشون هم عکس میندازن وروی صفحه قرار میدهند.  بعضی ها هم عشق عکس ونمایش هستند.
 
خوب که حرفامو شنید مثل کسی که هنوز ته دلش از صحبت های من راضی نشده باشه گفت
 
 ببین؛ فلانی؛  نه مو داره ونه سر ووضعی؛  انوقت اومده عکس 18 سالگی اش را گذاشته تو اینستا ؛ این یعنی چی  ؟
 
این یعنی دوست نداره کسی اونوبا  سرکچل و با این ریخت وقیافه الانش ببینه؛ عیبی داره ؟
 
 فلانی رو چی میگی؛  اونکه رفته عکس چهار سالگی اش رو گذاشته؛ فکر نمیکنی اگه کسی یه بار بره تو وات ساپ  اون؛  فکر میکنه این بچه چهار ساله دیگه توی وات ساپ چی میخواد 
 
ببین دوست گرامی  دراینکه انگیزه افراد برای مطرح شدن ودیده شدن متفاوت است؛  شکی در ان نیست .قبول کن که یکی از دلایل گسترده حضور در دنیای مجازی برای این است که افرادی که نتوانستند در گذشته جایی وراهی پیدا کنند تا بتوانند اندیشه؛ اعتقاد؛  بی اعتقادی وارزوها وامیال خودرا ازادانه به نمایش بگذارند؛ اینجا والان و در این دور و زمانه این امکان بوجود امده  تا از این راستا دیده شوند. حالا عده ای اینرا به شکلی متین ومودبانه انجام میدهند وحول برشان نمی داره که مبادا فردا فضای مجازی  تمام میشود؛ بعضی ها هم انقدر شتاب وعجله دارند که فکر میکنند اگر یک ساعت چیزی در فضای مجازی ننویسند یا عکسی نگذارند وخبری ندهند کم اورده اند وباید جبران کنند .
 
البته ته حرفهای این همشهری  را می فهمیدم ومیدانستم با ازادی وبیان ازاد مشکلی ندارد ومیدانستم که برای عقاید انسان هم احترام قائل است؛ اما یه چیزی راست میگفت وان شکفته شدن غنچه های دهان باز نکرده ارزوها وگاه عقده های درونی وروحی وروانی افرادیست که باید جایی دهان باز میکرد تا شکفته شود. من اطمینان دارم که این تب تند بزودی عرق میکند .می باید پذیرفت و فرصت داد به انها تا  عکس وارزو وخیالشان جولان یابد تا به امری معمولی تبدیل گردد؛  تا ان شود که هر فردی درون وبرونش اقناع گردد از بودنش؛  واین کاری دشوار برای همه ماست
 
دوستم هنوز قانع نشده بود ؛ برای اینکه بحث را به خیر وخوشی خاتمه دهم  برایش حکایتی از دوران دبیرستان اوردم.
 
 کلاس دوم دبیرستان بودم زمان شاه بود وهنوزا نقلاب نشده بود؛  چندی بود که پوشیدن شلوار پاچه گشاد در سراسر ایران وبخصوص شهرهای بزرگ مد شده بود. این مد شلوار که معمولا در تلویزیون انزمان وفیلم ها نمایش داده میشدواز طریق مجله های جوانان وسپید وسیاه که اقای فاضلی مطبوعاتی شهرمان در محل کارش می فروخت به معرض دید ما جوانان نیز رسیده بود. با وجودی که اهل قر وفری نبودم ودوستانی که داشتم هم انچنان نبودند اما هر کداممان دلمان مبخواست اینجور شلوار داشته باشیم  بعضی از دوستان و همشهریان این شلوار را داشتند و عده ای هم نداشتند . نمی دانستم چگونه این موضوع را  با پدرم مطرح کنم ؛ خوشبختانه پدرم ادم دمکراتی بود ودر پوشش زیاد سخت گیر نبود.  شب بود بعد از اینکه پدرم خبرهای  رادیو بی بی سی  شنید رفتم پیشش وگفتم تو صندوقت شلوار داری (اخه چند بار دیده بودم که چند تا شلوار توی چمدانش دارد   فکر کردم شاید یکی از انها پاچه گشاد باشد) گفت:  برای چه میخواهی  ؟
 
برای خودم.  گفت تو که داری
 
اره دارم پدر ولی میخواستم ببینم اون پاچه اش از این گشادتر نیست
 
پدرم فورا فهمید . سایز من وپدرم هم اندازه بود؛ از کفش وپیراهن بگیر تا شلوار  .گفت نه ندارم  .
 
من هم فردا طبق معمول راهی دبیرستان شدم؛ ناراحت نشدم اما کمی ته دلم قانع نبود . شب که برگشتم خانه مادرم صدایم زد .
 
چیه ننه ؟
 
  ببین پسرم  بابات برات چی خریده .  همون شلوار پاچه گشاد که دوست داشتی .
هر چند جین نبود اما  کلی خوشحال شدم ویکروز به اتفاق چند تا از دوستان رفیم باستانه وهمه با هم وبا شلوار پاچه گشاد عکس گرفتیم  
 
به دوستم گفتم یادت هست 
 
گفت اره .کلی با هم خندیدیم   ویاد انروز ها کردیم
 
هر کسی در دوره ای از زندگی علایقی دارد و در دوره هایی بعضی چیز ها بخصوص نزد جوانان مد می شود . اما این دنیای مجازی کارش از مد و شلوار و اینها گذشته است هم بیکار کننده است و هم کارافرین و هم وقت برباد ده؛  انهم نه فقط برای جوانها بلکه از بچه بگیر تا پیرمرد و پیر زن 90 ساله سرش از صبح تا شب تو فضای مجازیه انگار یه چیزی گم کرده و پیدایش نمی کنه .
 
شما چطور ؟
 

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
کد امنیتی:   
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز