تاریخ: 31 فروردين 1403 - 10 شوال 1445 - 2024 April 19
کد خبر: 212
تاریخ انتشار: 10 شهريور 1400 - 01:40:30
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
اخلاق و تزکیه
فرهاد ابراهیم پور /ادبیات کشورمان بخصوص در شعر پر از پند و اندرز و حکایاتی اموزنده است که در اثار بسیاری از شاعران کهن و معاصر ما جلوه گری می کند . مولانا ؛سعدی و حافظ و عبید تا   پروین اعتصامی و ایرج میرزا و صدها شاعر دیگر .هدف از نگارش این اشعار و نوشته ها ترویج اخلاق پسندیده و انسانی بوده است و تاکید بسیاری بر دوری از فریب و ریا داشته اند تا انسانیت اولویت زندگی امان باشد 


متاسفانه از بس بساط مکر وفریب منزلت یافته ونوکران دست به سینه زیاد شده اند وبی عملان وناپاکان؛ چاکران مقام ومال ومنال گشته اند وطالبان جاه ومقام از یکدیگر سبقت میگیرند؛ مرتب باید ادم خودش را نهیب بزند که مواظب باش : جایی روزی وروزگاری به این دام گسترده فریب ودروغ وتزویر وریا نیفتی واین هشداری سخت وبه جا برای همه ادم هایی است که میخواهند سالم وانسانی زندگی کنند.
 
مولانا چه با این دوبیت همه هستی را تعریف میکند  فکر کنید به بالای همه نردبانها برسید؛ همه جا را فتح کنید؛ رئیس ومدیر شوید؛ تاجر بزرگ وگردن کلفتی شوید؛ هزاران زیر دست وبله قربان گو داشته باشید؛ مال ومنال فراوان داشته باشید وخیلی ها شما را بشناسند  اما چند دوست شفیق ورفیق عزیز نداشته باشی و از ادمیت وانسانیت بدور باشی ومدام در تظاهر وفریب غوطه ور باشی.   اری اگر چنینی باید فراموش نکنی که تو از همان نردبان افتاده ای یا خواهی افتاد وهنوز خبر نداری چقدر شکستی
 
هر چند نوکران دست به سینه قدرت وجاه ومقام  ومال ومنال این را درک نخواهند کرد؛ اما گاه به گاه شاید فقط شاید گوش شنوایی پیدا شود وبفهمد این دوبیت ارزشمند مولانا را
 
نردبان این جهان ماه ومنی ست     عاقبت این نردبان  افتادنی ست  
لاجرم هرکس که بالاتر نشست      استخوانش سخت تر خواهد شکست 
 
سالم زندگی کردن هم هزینه دارد سختی دارد اما به اندازه تمام هستی ات با وجدانی اسوده وراحت زندگی خواهی کردواین مهم است
 
مــادر بت‏ها بت نفــــس شماســـت‏   

برای شناخت بسیاری از ادم ها باید صبر کرد ؛باید انها در موقعیت ویژه ای قرار گیرند؛ تا قسمتی از شخصیت خودرا بروز دهند؛  انسانهای پاک به بشریت وخود فکر میکنند و افراد خود بین وخودخواه به کسب قدرت ومال ومقام .  افراد فرصت طلب چنین موقعیتهایی را میخواهند برای خود مصادره کنند .این افراد برایشان فرقی نمی کند که شخصیت مورد نظرشان چه تناسب انسانی واخلاقی داردچه عقیده ای دارد  مهم برای اینان قصد ونیتی است که عموما هم شخصی است و منفعت طلبانه است می باشد
.  به نظر شما چند درصد از اوزیها دنبال چنین موقعیتی میگردند؟

شعر مولانا مرا به یاد یک موضوعی در زمان شاه انداخت. اواخر سال 1356 خورشیدی بود .یکی از اوزیهایی که انموقع در چنین محافل  با سران شهراوز سروکار داشت  در جمعی دعوتش نکرده بودند وخیلی ناراحت شده بود وداشت برای بقیه تعریف میکرد که : اینها فکر میکنند من کم ادمی هستم ؛این من بود م که توی جلسه ای که فرماندار امد اوز  دست فرماندار را بوسیدم ؛ این من بودم که وقتی استاندار میخواست بیاید اوز گفتند تو ناظر مرتب کردن میزها و صندلی ها باش  واینجا ها اب پاشی شده باشه  این من بودم که که پرچم شیر وخورشید بردم بالای مدرسه زدم   این من بودم که در مراسم استقبال رفتیم جلوی انها این من بودم من بودم که با عده ای رفتیم استانداری در شیراز ومن بودم  .....که ...فلان کارکردم 

 بر انسانهایی که زحمت می کشند و خدمتکار و خدمتگزار کار و وظایف خود هستند حرجی نیست؛نه از ادمی که هیچ وظیفه ای انجام نمی دهد مگر تملق و چاپلوسی تا خود را جلو بیندازد  . 
اری ان ادم همه اون کارها را کرده بود وبه همه انها افتخار میکرد. کاری که شاید به نظر خیلی ها هیچ افتخاری نداشته باشد. دست بوس قدرت و مقام بوده است و فکر میکرده همیشه باید مورد الطاف همایونی و همپالگی های انان باشد اما چون رقیب زیاد بوده و بازار زهد و چاپلوسی فراوان؛  کم نصیب شده و دعوتش نکرده بودند .
دیگرانی که انموقع هم در اوز مقام ومنصبی داشتند کاری کردند که عده ای برایشان افتخار وعده ای انجام وظیفه بوده است .اری ان ادم بله قربان گو بت خودش را؛ افتخار خودش را ارزوی خودش را اینگونه ساخته بود وهنوز هم خیلی ها دارند انرا می سازند وبدنبال چیزهایی هستند تا چنین افتخاری نصیبشان شود

انقلاب شد و  شاه ونظام پهلوی رفت وخیلی ها عوض شدند  وعده ای هم با اوضاع جدید تغئیر دکور دادند .طی تاریخ کشورمان استاندار وفرماندارهای زیادی رفتند وامدند اما ان بت ها هنوز متاسفانه ساخته میشوند..بر مسئولین و اهالی قدرت است که از انها دوری کنند و نگذارند افراد چاپلوس و تملق گو دامن انان را بیالایند  
 

بقول مولانا  این دو بت که نشان بت درونی وبیرونی ماست؛ فقط به تقویت همدیگر میکوشند وتا از بت درون خلاص نشویم؛ بت های بیرونی بیشتر می شوند ؛ نه اینکه فکر کنید این بت ها از جایی؛ کسی برای ما می سازد ومی اورد؛  نه . این بت های بیرونی؛ نماد خواسته درونی ما هستند؛ ما انها را می سازیم وتزئین وبزکش میکنیم واین بت ها میشوند ارزوی ما و افتخار ما و بعد ها شخصیت ما 
    
  مــادر بت‏ها بت نفــــس شماســـت‏       زانکه آن بت مـــــار و این بت اژدهاست‏
 آهن و سنگ است نفس و بت شرار        آن شـــــرار از آب مـــــی‏گیرد قــــــرار   
 سنگ و آهـــن زآب کی ساکن شـود       آدمــــی با ایـــــن دو کـی ایــــمن بـود
 
 

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
کد امنیتی:   
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز