تاریخ: 06 ارديبهشت 1403 - 16 شوال 1445 - 2024 April 25
کد خبر: 255
تاریخ انتشار: 12 آذر 1400 - 23:58:35
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تو همین شهر خودمان
فرهاد ابراهیم پور / حتما شما هم اینرا شنیده اید و دیده اید که طرف منظور دیگری دارد اما برای رسیدن به مقصود و هدف خود دکان باز کرده است تا تحت لوای ان به مقصد و مقصود خود برسد .نه اینکه او  گره ای از کار مردم بگشاید ؛ نه چنین نیست؛  او برای رسیدن به این هدف تلاش زیادی به خرج می دهد تا وانمود کند انچه کرده و می کند همه برای مردم و خلق است و جز این هدفی ندارد درصورتی که مجموع کارهایش گواهی می دهد که اینچنین نیست ....


اینکه هر کسی دوندگی می کند و به هر دری می زند تا ثابت کند که دارد کار با ارزشی انجام می دهد نشان از صداقت او نیست باید نتیجه اعمالش را دید. معلمی که هر روز صبح زود از خواب بیدار می شود و در طول سال یکساعت هم غیبت ندارد و خیلی هم مودب است و اراسته و با هیچ دانش اموزی هم بگو مگو ندارد؛ دلیل بر تدریس خوب او نمی شود؛ باید کارنامه سال و چند ساله او را نگریست؛ باید دید دانش اموزان او با چه نمره واقعی قبول شده اند و به مدارج بالا رسیده اند. پس ملاک تاثیر گذاری بر رشد و توسعه و پیشرفت دانش و علم است. اینکه رئیس مدرسه بیاید از طول و عرض مدرسه و تعداد کلاس هایش بگوید و اعلام کند دانش اموزان کار دستی دیگران را در مدرسه اش خوب درست می کنند نه نشانه فراگیری علوم پایه است و نه نواوری و خلاقیت .
 
اری به این کارها میگن دکان باز کردن
 
متاسفانه جامعه ما خیلی چیزهایش سرجایش نیست. طرف بنگاه داره اما یهویی دکتر میشه؛ طرف دکتره ؛ تو کار دلالی زمین رفته ؛فلانی هیچ ربطی به ریاست یک موسسه نداره؛ پول جمع کرده و اورده تا رئیس بشه . طرف فرهنگی است با دلال ها فالوده میخوره . از این دست اتفاقات زیاد است و گفتن ان تکرار مکررات می باشد .
 
یکروزی به یکی از مسئولین همشهری گفتم بهتره تا در اوج کار و چشم مردم هستی از اون بالا بیایی پائین؛ تا هم دیگری مجال بالا رفتن پیدا کند هم تو از اَجر و قُرب نیفتی. متاسفانه گوش نکرد و حس قدرت و مقام و خودنمایی انقدر در او ریشه داشت و دارد  که باید بقول مولانا منتظر شکستن وافتادن از نردبانش بود

نردبان اين جهان ما و منی است  عاقبت اين نردبان افتادنی است

لاجرم هركس كه بالاتر نشست  استخوانش سخت تر خواهد شکست

این افرادی که دکان برای کار دیگری باز می کنند متوجه نمی شوند که چگونه ارام ارام به سراشیبی می افتند. چرا ؟ چون انقدر دچار شیفتگی قدرت و موقعیت و مقام خود می شوند که از دیدن اطراف خود عاجزند. البته عناصری مجیز گو و همنشینان دور قاب هستند تا نگذارند انها واقعیت خود و اطراف خود را درک کنند . انها مرتب به یکدیگر نان قرض می دهند تا جایی که خود طرف هم می بینی به یکی دو تا از ایرادات خود می رسد اما مجیز گو ؛ انهم قبول نمی کند و باز برای او چاپلوسی می کند
 
امان از این دکانداران بی مرام ؛ بی مردم
 
هر وقت کسی نه بمنظور رفاه و حال مردم نه بمنظور پیشرفت شهر و دیار بلکه دنبال مقام ومنصبی برای خود در ان کار است مطمئن باشید دکان باز کرده است ؛ چرا که دکان باز کردن به معنی بنیاد نهادن چیزی با قصد فریب و اغواء است
 
خاقانی شاعر قرن ششم هجری می گوید : ز پی آنکه دو جا مکتب و دکان دارم     نه به مکتب نه به دکان شدنم نگذارند.
 
یا حق
 

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
کد امنیتی:   
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز