تاریخ: 22 مهر 1403 - 09 ربیع الثانی 1446 - 2024 October 13
کد خبر: 298
تاریخ انتشار: 4 فروردين 1402 - 00:31:19
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
شعر و ادبیات
تب و طبع شعر/ فرهاد ابراهیم پور 
 
مطلبی چندین سال پیش در ستاره اوز نوشتم که بتازگی بین نوشته هایش به آن دست پیدا کردم .
به زور نمی شود شاعر شد 
 
تب شعر مثل مرض وبا میماند یا مثل عادت به یک چیز همگانی پیدا کردن ؛ مثل تب فوتبال موقع مسابقات جام جهانی یا تب سیاست هنگام انتخابات یا تب هایی که معمولا در اثر جوگیر شدن افراد در حوزه و مسایل خاصی پیدا میکنند . اما طبع شعر فرق میکند طبع به موجودیت درون فرد یا افراد بر میگردد به استعداد فرد مربوط میشود و معمولا همگانی نیست و انچه میتراود از جوهره و گوهر درون فرد است خواه شعر باشد خواه هر..... 
 


 
تب و طبع شعر
 
مطلبی چندین سال پیش در ستاره اوز نوشتم که بتازگی بین نوشته هایش به آن دست پیدا کردم .
به زور نمی شود شاعر شد 
تب شعر مثل مرض وبا میماند یا مثل عادت به یک چیز همگانی پیدا کردن ؛ مثل تب فوتبال موقع مسابقات جام جهانی یا تب سیاست هنگام انتخابات یا تب هایی که معمولا در اثر جوگیر شدن افراد در حوزه و مسایل خاصی پیدا میکنند . اما طبع شعر فرق میکند طبع به موجودیت درون فرد یا افراد بر میگردد به استعداد فرد مربوط میشود و معمولا همگانی نیست و انچه میتراود از جوهره و گوهر درون فرد است خواه شعر باشد خواه هر نوع خلاقیت هنری دیگری .
 
در تب شعر ما دنباله روی داریم ما سیاهی لشکر داریم و با افرادی روبرو هستیم که دوست دارند به هر شکلی مطرح شوند ما از روی دست هم نوشتن زیاد داریم هم به لحاظ سبک و سیاق هم به لحاظ فرم و محتوا .انگار همه قرار است شاعر شوند و از این راه میخواهند خودی مطرح کنند . این افراد فکر میکنند با چند جمله پس و پیش کردن و با جور کردن چند کلمه مفهوم و نامفهوم میشود خلق الله را راضی کرد که شعری سروده اند غافل از انکه شعر جوهره و ارکان و اصول و نشانه هایی دارد که بزرگان شعر و ادب ما بارها بر ان تاکید ورزیده اند
 
ذات شعر غلیان و جوششی از احساس درون ماست هر چند شعرهای کوششی نیز میتواند گاه در باره اتفاقی یا برای بیان حادثه ای مورد توجه قرار گیرد و ملزومات یک شعر خوب و پربار با خود داشته باشد اما همین شعرهای کوششی نیز باز با احساس درونی شاعر متاثر و ملتهب از محیط امیخته گردیده تا شعری سروده شده است .
 
متاسفانه در جامعه ما و بخصوص از دهه 70 تب شعر انچنان بالا گرفت که شمارگان شاعران کشور ما را به اندازه یک قرن به لحاظ تعداد فزونی بخشید و جالب اینکه هر کس که پولی در چنته داشت اثار خود را به چاپ رساند .ناگفته نگذارم که در این اتفاق همه گیر شدن ؛ شاعران خوب و توانایی نیز به جامعه هنری ما پیوستند که الحق و الانصاف شعرهای گرانقدر و تاثیر گذاری دارند و امید شعر و شاعری نسل های اینده هستند
 
متاسفانه سکوت ما از یک سو در نقد و بررسی این اثار و ودست زدن های بی محتوا ما برای این افراد باعث شده که خود نیز در این توهم باقی بمانند که حتما اثار ارزشمندی و هنری خلق میکنند .مانند اقای ایکس یا خانم میم یا ..... در جامعه ما هستند که ادعای شاعری دارند یا چیزهایی شبیه شعر ارائه میدهند که هیچ شباهتی به شعر ندارد .
 
با ادمی که ادعا دارد و دنبال مطرح شدن است و نه دنبال فهم نمیشود گفتگوی منصفانه ای داشت و همین وظیفه هنرمندان واقعی را دشوار میسازد تا با نقد اثار انها در وحله اول اگر توان پذیرش دارند به انها در مسیری که میپیمایند کمک شود و اگر نیز توان وپذیرش ندارند مورد نقد قرار بگیرند تا اثار و نوشته و متن انهایی که ارزشمند است با انها در قیاس برابر قرار نگیرد
 
در منطقه لارستان طی چندین سالی که بصورت مستمر و حدودا بیش از بیست سال است با اثار هنرمندان و نوشته های منتشره دیده ام ضمن اشنا شدن با اثار خوب شاعران و نویسندگان با اثاری نیز روبرو شده ام که هیچ سنخیتی با شعر و نویسندگی ندارد و متاسفانه نه تنها این موضوع در عرصه شعر و داستان هست بلکه در دیگر زمینه ها ی هنری همچون نقاشی و موسیقی و ترانه سرایی نیز مشهود است
 
بهتر است اینر بدانیم که اگر عده ای اصرار دارند تا خود را شاعر و نویسنده و نقاش معرفی کنند اما عده ای هم هستند که از سر تواضح و کم توجهی به خود ؛ اثار ارزشمند خودرا به دید عموم نمیگذارند و معتقد هستند که شعر یا کار ما ضعیف است در صورتی که بعضی از اشعار این عزیزان ارزشمند و مستحکم و جا دارد این اشعار جایی به چاپ برسد 
 
در قبل از انقلاب و بخصوص تا دهه های 50 و 60اگر نویسنده و شاعری اثری از خود میخواست به چاپ ونشر بسپارد معمولا شاعر یا نویسنده پیش کسوتی اثر اورا با نگارش مقدمه ای بر اشعار او میگذاشت یا اینکه خود اثر انقدر به لحاظ تکنیک و محتوا و اصول کار ارزشمند بود که احتیاج به معرفی نداشت و در انتشاراتی ها ادم های ورزیده بودند که سره را از ناسره تشخیص میدادند . اما بعد از انقلاب بخصوص بعد از دهه 60 این بازار و تب شعر و نویسندگی انچنان بالا گرفت که بیشتر اثار فقط یک بار مصرف شدند دیگر نه نویسنده ای و نه شاعری در ان به معرفی تازه ها میپرداخت و نه بعضی از انتشاراتی های تازه برامده برایشان مهم بود که اثار خوب و ارزشمندی به چاپ میسپارند ؛ کافی بود و هست که پولی و یک اشنایی داشته باشی تا نوشته هایت به عنوان شعر یا داستان ووووو چاپ و منتشر شود .
دوست عزیزی که سالها در کار نشر هست میگفت باورتان نمیشود اگر بگویم افرادی امده اند کتاب شعر و داستان در بعضی انتشاراتی منتشر کرده اند که فقط از 1000نسخه 100نسخه انرا برداشته اند و به دوستان و فامیل داده اند و حتی نیامده اند بقیه را ببرند. اینها همان شاعران یک بار مصرف هستند که برایشان شناخته شدن و مطرح شدن در تب شاعری مهم بوده و خیلی از انها دیگر اصلا نه کتاب شعر و داستانی نوشته اند ونه حتی بسراغ شعر دیگران میروند .تبی بوده است بالا کشیده وبعد فروکش کرده است . همین عزیز توضیح داد که متاسفانه هستند کسانی که با دریافت پول به مجیز گویی دیگران میپردازند و این مثل افت کشنده ای بر بازار چاپ و نشر وهنر اثر گذاشته و عده ای را الوده کرده است .
 
زمانی که من اولین مجموعه شعری ام را بنام دود در سال 1381 به چاپ رساندم بیش از بیست سال از شروع شعر گفتن من میگذشت اما در همان زمان نیز با تردید بسیار و با ویراستاری و مرور شعرهایم اقدام به چاپ کتاب نمودم و میدانستم که امکان دارد اشعار من هنوز به پختگی نرسیده باشد ولی به خودم گفتم با چاپ ان و نقد مخاطب و بازتاب ان بیشتر متوجه خواهم شد که اشعارم در مجموع چقدر مقبول می افتد و چه میزان ایراد و مشکل دارد و دقیقا همین شد دوستانی به نقد ان پرداختند دوستانی در انجمن ادبی حافط و جاهای دیگر و دوست عزیز دیگراقای حسین مدل که خود شاعر توانایی است شمشیر از رو کشید و بی تعارف و بی پروا کل کتاب را به نقد کشید و صادقانه ایراداتم ونقاط قوتم را گفت .برای من این نقد ها ارزشمند شد وفهمیدم با وجود این همه سال شعر گفتن و اینهمه کتاب شعر و داستان خواندن باید بیش از پیش به شعر خوانی بزرگان دیگر در عرصه شعر بپردازم و هر سال اینرا در خود تکرار کردم که باید خواندوخواند تا شناخت باز هم بیشتری پیدا کرد و دچار غرور و خود شیفتگی نشد وپذیرفت که شاعران و نویسندگانی هستند که باید از انها بیاموزم.
اما با این خیل با این تب چه باید کرد ؟
باید به طبع ونقد پرداخت باید گفت .باید در باره ان اثار نوشت .این وظیفه است
مطبوعات منطقه لارستان و خنج و گراش و اوز خالی از این نقدهاست و خیلی کم به این موضوع بها داده میشود
نباید تعارف تکه پاره کنیم . نباید بی جا دست زد . باید سره را از ناسره تشخیص داد
باید شعر خوب و شاعر خوب را به دیگران معرفی کرد حتی اگر ان شاعر زیاد شناخته شده نباشد
شاعران جوان و استعدادهای خوب را باید همراهی کرد حتی اگر ضعف و ایراد دارند به انها بگوئیم ؛ دوستانه راه نشان داد و با جدیت گوشزد کنیم که راه دشوار است اما اگر با استعدادی که داری تلاش کنی میتوانی
و از یاد نبریم که شعر اموختنی نیست و اگر در هنرهای دیگری چون نقاشی و.... میشود هنراموز داشت و به انها ان هنر را اموخت در شاعری بسیار دشوار و در حد غیر ممکن است که کسی شاعر درست کند و انکسی که زور میزند تا به هر طریقی شاعر شود بداند که شاعری به زور و تبلیغ نمیشود .
 
فرهاد ابراهیم پور (محمودا)
ستاره های اوز...۲۴ بهمن ۱۳۹۶ . دبی
 

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
کد امنیتی:   
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز