تاریخ: 16 آذر 1403 - 04 جمادی الثانی 1446 - 2024 December 06

آرشیو ادبیات

داستان کوتاه / فرهاد ابراهیم پور (محمودا)
مری؛ 2000 ؛عشق    داستان کوتاه / فرهاد ابراهیم پور   زمان شاه بود ؛ کلاس دوم راهنمایی بود  تازه خط سبیلی در اورده بود و چند تا جوش غرور هم رو صورتش خونمایی میکرد .   یه دوچرخه شماره 26 داشت که امسال  بعد از دو ماه عملگی خریده بود مدرسه ها انموقع دو شیفته بود هم صبح میرفتند هم بعد از ظهر  . عصر یک روزی که برگشت خونه دوچرخه را که تازه خریده بود برداشت و رفت سمت خونه دوستش که محله مسجد حاجی احمد بود  . در زد  مادر دوستش  اومد دم در گفت: مدعلی هست گفت نه . دوستش رفته بود بیرون دوچرخه را سوار شد وبه کوچه ای که به سمت خونه........   
داستان کوتاه / فرهاد ابراهیم پور (محمودا)
  * داستان گاوِ من *   -  من نمی تونم همیشه مواظب تو باشم .متاسفانه تو اصلا به حرف های من توجه نمی کنی هرکاری دلت می خواد انجام میدی و دردسرش برای من می مونه. همین دیروز رفتی تو کوچه دو تا بچه که داشتند تو کوچه بازی می کردند شاخ زدی. شبی پدرشون اومده کلی شاکی شده که نگاه کن گاوت چه بر سر بچه من آورده ، ببین دست بچه منو .......  
شعر و ادبیات
تب و طبع شعر/ فرهاد ابراهیم پور    مطلبی چندین سال پیش در ستاره اوز نوشتم که بتازگی بین نوشته هایش به آن دست پیدا کردم . به زور نمی شود شاعر شد    تب شعر مثل مرض وبا میماند یا مثل عادت به یک چیز همگانی پیدا کردن ؛ مثل تب فوتبال موقع مسابقات جام جهانی یا تب سیاست هنگام انتخابات یا تب هایی که معمولا در اثر جوگیر شدن افراد در حوزه و مسایل خاصی پیدا میکنند . اما طبع شعر فرق میکند طبع به موجودیت درون فرد یا افراد بر میگردد به استعداد فرد مربوط میشود و معمولا همگانی نیست و انچه میتراود از جوهره و گوهر درون فرد است خواه شعر باشد خواه هر.....   
داستان کوتاه / فرهاد ابراهیم پور
  * مردی با شلوار آبی *   داستان / فرهاد ابراهیم پور     دقیقا آنطرف خیابان روبروی در نیمه باز قبرستان قدیمی پارک کرد. دو روزی بود مشتری نداشتم .این اولین آدمی بود که داشت به سمت مغازه می آمد. خیلی خوش تیپ به نظر می رسید با موهایی جو گندمی و ته ریشی که خوب آنکادر شده بود. قدش با احتساب در ورودی مغازه به ۱۸۵ سانتیمتر می رسید ،شلوار ساده کلاسیک با کفشی که به نظر می رسید بیش از ۴۳ باشد و کت قهوه ای که روی پیراهن یقه داری پوشیده بود ، وارد مغازه شد . خیلی با وقار و شمرده راه می رفت و بعد از سلام رفت سراغ تیشرت و لباسهایی که وسط مغازه روی  
داستان / فرهاد ابراهیم پور
داستان / ناله های سکوت داستان /  * همبرگر نذکور * داستان / حوالی مردگان قسمت دوم
داستان / فرهاد ابراهیم پور
بعد باران    از شنبه تا دوشنبه باران بود، قبرهای سمت شمالی که اکثرا بدون سنگ قبرهستند، کمی فرورفتگی دارند. از ان سمت رد می شدم که صدایی شنیدم، هرچه به دوروبرم نگاه کردم کسی را آن اطراف ندیدم ، به راهم میخواستم ادامه بدهم دوباره صدایی شنیدم ،اینبار واضح تر بود میگفت   : من اینجام،  باز به آن اطراف نگاه کردم کسی نبود کمی هول شدم میخواستم بروم که یهویی پای راستم به سنگ قبر گیر کرد و یه صدایی از ته قبر میگفت من اینجام .  
شعر از فرهاد ابراهیم پور
این شعر در سال 2013 سرودم و متاثر از این عکس بود که می بینید انها که در جهان اجلاس پشت اجلاس برگزار می کنند و انها که دم از حق و حقوق مردم می زنند هیچ گاه به این کودکان محروم نگاه نمی کنند و به فکر براورده شدن  ارزوهای ساده و بجای انها نیستند .     
بمناسبت روز حافظ
خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود727-792 هجری قمری برابر با: ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابرقرن چهاردهم میلادی قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌ترشعرهای او غزل اوهستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ 20 مهر ماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او درشیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی و علاقمندان او برگزار می‌شود.درایران این روز راروز بزرگداشت حافظ روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند. در باره حافظ بسیار نوشته اند اما مطلبی از اقای مهرداد خدیر در سایت عصر ایران دیدم که تا اندازه زیادی حق مطلب را ادا کرده اند و برای دوستداران حافظ و علاقمندان شعر و ادب قابل توجه است . / ستاره اوز
حکایت /فرهاد ابراهیم پور
  شجاع السلطنه   دُمبُشکی که حالا عمرش از 50 سال گذشته وتاکنون هیچ جا بر تخت سلطنت ننشسته وحتی یک چهار پایه هم کسی زیر پایش نگذاشته از زمانی که امده خارج نه تنها شجاعتش را از دست داده بلکه سلطه وسلطنت خانوادگی اش هم مخدوش گشته واز کل القاب کبیره جز دم بشکی که هر از گاهی گره میزند یا با کش می بندد  چیزی بیش برایش نمانده است .اما....   
ادبیات
توهم از ناباوری ما نسبت به واقعیت موجود می اید .صاحبان قدرت؛  حاکمان؛  روسا؛ مدیران وهمینطور اگر تا پائین ترین اشکال اجتماعی در خانواده نظر کنیم؛ گاه پدر یا مادر یا برادر یا خواهر یا فرزند ما دچار چنین توهمی هستند .....
اخلاق و تزکیه
فرهاد ابراهیم پور /ادبیات کشورمان بخصوص در شعر پر از پند و اندرز و حکایاتی اموزنده است که در اثار بسیاری از شاعران کهن و معاصر ما جلوه گری می کند . مولانا ؛سعدی و حافظ و عبید تا   پروین اعتصامی و ایرج میرزا و صدها شاعر دیگر .هدف از نگارش این اشعار و نوشته ها ترویج اخلاق پسندیده و انسانی بوده است و تاکید بسیاری بر دوری از فریب و ریا داشته اند تا انسانیت اولویت زندگی امان باشد 
داستان کوتاه / فرهاد ابراهیم پور
بنویس  : قد 164 وزن 60 رنگ مو مشکی  چهره گندمگون  سن 46 سال اقای تاباک از انزمانی که فقط هشت سال داشت ؛ دوست داشت در اینده ادم مهمی بشه . در یک تابستان گرم که نه سالش تمام نشده بود ؛ شیشه پنجره همسایه رو شکست و پدر ومادرش برای جمع وجور کردن پسرشون و رفع و خلاصی مسئله کلی با همسایه جر وبحث کردن و اخرش پدرش مجبور شد هزینه شیشه ونصب انرا بپردازد ..12 سال داشت که وقتی از مدرسه بر میگشت توی کوچه محلشون با دوتا از همکلاسی هاش سر اینکه کی میتونه  جلو ان دوچرخه ای که از روبرو میاد بایستد؛ تاباک خودشو جلو انداخت و راست راست جلو دوچرخه ایستاد و دوچرخه هم انچنان زد وسط پاش که بیهوش شد وانو بردن بیمارستان وبمدت دو روز بیمارستان بود وبعد اورا مرخص  کردند  
ابوالقاسم ایرانی
چند روز پیش بود که قاسم جان ایرانی چند برگ و یک فایل صوتی و از اخرین عکس هایش برایم فرستاده بود .در ان یکی از شعرهای قدیمی اش بود که در بحرین سروده و در کتاب شهر قصه به چاپ رسیده بود کلی خوشحال شدم و از اینکه همچون همه سالهای ؛ دیوار شعرش و اهمیت به شاعران جنوبش پابرجاست خرسندم می کند. 
اندر باب خر /فرهاد ابراهیم پور
مطلبی که اینبار در مورد خر مینویسم اصلا با قصد ومنظور نیست وامیدوارم شما هم مثل  من با شک به اندر باب خر این قسمت نگاه نکنید. دیروز از طریق فیس بوک یک عکس برایم ارسال شده بود که خوب که دقت کردم دیدم از کسی  است که خودش را معرفی نکرده فقط یک عکس خر فرستاده است که انرا در همین صفحه ملاحظه میکنید من هر چه فکر کردم این عکس چه کسی فرستاده واز کجا امده نفهمیدم اینرا از این بابت عرض میکنم که.... 
شعر از فرهاد ابراهیم پور
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز