تاریخ: 06 ارديبهشت 1403 - 16 شوال 1445 - 2024 April 25
کد خبر: 196
تاریخ انتشار: 17 مرداد 1400 - 13:55:22
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
ما و فرهنگ
فرهاد ابراهیم پور /قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم بهتر است بدانیم فرهنگ چیست .
 
/تلفظ: farhang) پدیده‌ی کلی پیچیده‌ای از آداب ، رسوم ، اندیشه ، هنر ، و شیوه‌ی زندگی که در طی تجربه‌ی تاریخی اقوام شکل می‌گیرد و قابل انتقال به نسل‌های بعدی است  که در قدیم   شعور یا تربیت اجتماعی می نامیدند /
 
/و در تعریف دیگری به  مجموعۀ عادات و رفتارهایی که در یک جامعۀ انسانی عمدتاً ازطریق فرایندهای اجتماعی و نه فرایندهای زیستی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و در نمادها، باورها، هنر، مهارت‌ها، آداب و رسوم آن جامعه انعکاس می‌یابدنیز فرهنگ گویند /
دو تعریف بالا از منابع انترنتی است...... 
 


. تعاریف در معنا و مفهوم و بخصوص ویژگی ها ی  فرهنگ بسیار گسترده است و انرا نمی شود به همه قوم ها و جنسیت ها و مذاهب و ائین ها بشکل یکسان تعمیم داد  چرا که اقوام و ملت ها با زبان و دیدگاه های مختلف و زیست گاها و مراودات و تجارب و داشته هایشان متفاوت هستند و جایی که ما انرا می پسندیم جای دیگری انرا شاید نپسندند
 
فرهنگ مجموعه مشترکی از اندیشه ودستاوردهای بشری در حوزه های مختلف ومناطق مختلف  است که در اداب وسنن وهنر وزبان ورفتار ما در هر کشور و ملتی با ویژگی های خود تجلی پیدا میکند . البته تعریف های زیادی در باره فرهنگ وجود دارد که به گمان من این تعریف ارائه شده میتواند نمایی از تعریف های تاکنون ارائه شده باشد .
 
انسان یکسری رفتار غریزی دارد که طی میلیونها سال انرا همچنان دارد وتغئیرات چندانی پیدا نکرده مگر اینکه در اینده در ژنتیک این موجود تغئیرات قابل ملاحظه ای رخ بدهد . اما همین انسان بدلیل مغز بزرگ وتوانایش از بدو پیدایش تاکنون دست اوردهای زیادی داشته که محصول اندیشه وخلاقیت او بوده است وبنا به اینکه این انسان کجا می زیسته وتحت چه شرایطی روزگار میگذرانده است رفتارهای متفاوت و مختلفی از خود بروز داده وبرای رفع نیاز اجتماعی وانسانی خویش در ارتباط با جوامع پیرامونی کارکردهای مثبت ومنفی از خود نشان داده است واین کنش ها و واکنش ها نه غریزی که بیشترین انها اکتسابی بوده است. پس فرهنگ امری اکتسابی است نه غریزی .
 
ما هر انچه بمرور زمان در تاریخ اموخته ایم چه خوب بوده باشد واثر خوب داشته چه اموخته ما اثر بد به جا گذاشته باشد جز لاینفک تجربه ما وفرهنگ ماست . وفرقی نمیکند این اندوخته در میان قبایل افریقایی باشد یا در میان شهروندانی از اروپا وامریکا وملل توسعه یافته صنعتی .
 
بنابراین همه انسانها دارای فرهنگ هستند وبافرهنگ هستند وکلمه با فرهنگ در اینجا نه به معنی بهتر فرهنگ بلکه به معنی دارا بودن فرهنگ است . اوزیها همانند بسیاری از مردم منطقه  ایران وجهان با فرهنگ هستند ودر هیچ کجای جهان نیز انسان یا شهرواندان بی فرهنگ نداریم. پس این اصطلاح غلط بی فرهنگ جایی بکار نبریم .چون چنین چیزی وجود ندارد .
 
اما کلمه بد فرهنگ رفتارهای ناهنجار میتواند به اثار وعواقبی از یک اندوخته اشاره کند  که در جایی به لحاظ تاریخی وسنن ان قابل قبول ودر بعضی جاها انرا مردود یا نفی یا نهی میکنند . چند مثال شاید بتواند کمی مارا به تعریف در این باب کمک  کند . بسیاری از ملل غذا را با دست میخورند واز قاشق وچنگال استفاده نمی کنند وبسیاری از ملل از قاشق وچنگال استفاده میکنند وکشورهای زیادی در اسیای جنوب شرقی از چوب مخصوص برای غذا خوردن استفاده میکنند . همه میدانیم که انسان اولیه که عمرش به دو میلیون سال میرسد تا حدود ده هزار سال پیش هر انچه به دست می اورد با دست میخورده است حتی تا 2500 سال پیش نیز اکثر ملل جهان غذا را با دست میخوردند اما بمرور زمان اروپائیان  استفاده از قاشق وچنگال برای غذا خوردن نزدشان مرسوم شد و بدنبال ان ملل دیگری در این راه انرا پسندیده دیدند ومانند اروپائیان غذا خوردند گرچه هنوز هم بیش از نیمی از مردم جهان غذا با قاشق وچنگال نمی خورند . با توجه به این امر خیلی ها فکر میکنند رفتار اروپائیان بهتر از چینی هایی است که با چوب غذا میخورند وانرا نشانه فرهنگ برتر میدانند به گمانم شرایط هر منطقه وسنن هر ملل وقوم و طایفه ای نمی شود یکسان سازی نمود بلکه باید انرا دید تحلیل کرد وگاه انرا درک نمود .
 
ما اوزیها تا چهل سال پیش در اکثر خانواده هایمان با دست غذا میخوردیم وهنوز هم هستند کسانی که اینکار میکنند ودر گردش وتفریح های بیرون از منزل نیز بدمان نمی اید دور یک سینی بزرگ بنشینیم وبا دست غذا بخوریم ایا این رفتار ما نشان بی فرهنگی ماست یا نشان با فرهنگی ما . من معتقدم که همه اینها نشان فرهنگ ماست اما اینکه کدام رفتار بهتر است الزامات باعث رواج ان می شود ومی شود در جهت بهینه کردن زندگی فرهنگ سازی کرد .
 
مثال جالب دیگری برایتان بزنم ما ایرانیها بخصوص انهایی که چایی با قند میخورند میدانند که  اکثریت ایرانیها وقتی چای با قند میخورند اول انرا داخل چایی میزنند وبه دهان میگذارند وبعد با ان چایی میخورند . و این جز فرهنگ ایرانی هاست .اینمونه چایی خوردن من در دیگر کشورهای دنیا ندیدم وقضیه انهم مربوط به دورانی است که قند وشکر در ایران تحریم شد وبعد که فتوا دادند حرام نیست گفتند مطهرش کنید وبعد بخورید واین شد عادت وفرهنگ ما در چایی تلخ خوردن .حالا اینرا نشانه با فرهنگی میدانید یا بی فرهنگی ؟ من انرا نشانه فرهنگ کنونی ایرانیان میدانم . جدا از اینکه مطلوب باشد یا نه .
 
بسیاری از ما ایرانیها عادت داریم از خودمان خانواده امان وقوم وطایفه امان وشهر وحتی کشورمان تعریف وتمجید کنیم . به نظرم خوب است که ادم حس خوبی نسبت به همه اینها داشته باشد اما غلو وسفسطه نباشد ؛ تعریف زیادی وبی جا نباشد؛  بلکه داشته های خوب ونیکمان را بگوئیم وانرا ارج بگذاریم وبرای مفید تر شدنش کوشا باشیم وبه دیگران ونسل های اینده نیز بیاموزیم . اما گاه رفتاری داریم که خوب نیست واثار مخربی هم دارد باید قبول کنیم که بعضی از رفتار ما اوزیها (که صرفا مختص خود اوزیها هم نیست ) خوب وشایسته نیست . انهمه اشغالی که در دل طبیعت اوز رها میشود وهمیشه تعداد انگشت شماری باید انها را جمع کنند شرم اور است؛ این بد رفتاری هم جز فرهنگ ماست اینکه یک عده جوان در ایام نوروز یا شب های عروسی با ویراژ موتور سیکلت های خود خواب وارامش را از مردم سلب میکنند نیز بدرفتاری در فرهنگ ماست  اینکه از ماشینمان هر چه خوردیم به بیرون پرتاب میکنیم و یا با سرعت های بی جا جان خودمان ودیگران را به خطر می اندازیم بد رفتاری فرهنگ ماست .اینکه موتور سیکلت میرانیم وموبایل اخرین مدل سامسونگ و اپل دستمان است اما حاضر نیستیم کلاه ایمنی برای سلامتی خودمان سرمان بگذاریم از بدرفتاری فرهنگ ماست  اینکه احترام به اعضای خانواده بخصوص پدر و مادر کم اهمیت شده .و.... اره همه این خوب وبدها جز لاینفک فرهنگ ماست  بهتر است ومناسب است که تاکید بیشتر بر فرهنگ سازی بهینه در دوران کودکی شود. مهمترین جا وبرای شروع خانواده ها پدر ومادر وبعد از ان مدارس ومعلمین هستند تا کاری نیک وپسندیده فقط موقتی نباشد بلکه در افراد جامعه نهادینه شود .
 
مطبوعات رسانه ها و گفتگوها وخواندن واموزش در همه مراحل سنی وزندگی  باید توامان وجود داشته باشد تا بالندگی و بهزیستی پیدا کنیم تا احترام نقش اساسی در روابط انسانی پیدا کند  تا طبیعت را نه موجودی جدا از خود بلکه از خود وپیکره خود بدانیم .
 
امیدوارم کسانی که دستی در نوشتن دارند وحرفی از سر صدق وبهبود برای فرهنگ جامعه دارند بیشتر در مسائل اجتماعی دقت نظر داشته باشند وصراحتمان بیشتر از پیش شود .
 
و یادمان نرود تلقی اوزی با فرهنگ که در گذشته بدان استناد می کردیم وافتخار می کردیم و انرا نشان دانش والا و فرهیختگی و منش و ادب و تواضع می دانستیم در جامعه کنونی اوز متاسفانه رنگ باخته است که اگر فرصتی شد دلایل انرا در مطلب دیگری بیان خواهم کرد .
 
فرهاد ابراهیم پور / فروردین ماه 1395
 

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
کد امنیتی:   
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز