تاریخ: 10 فروردين 1403 - 19 رمضان 1445 - 2024 March 29
کد خبر: 31
تاریخ انتشار: 12 آذر 1399 - 14:46:07
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
فرهاد ابراهیم پور
حکایت است ؛ روزی ناصرالدین قاجار و همراهانش رفتند به باغ دوشان تپه، نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت، نظر شاه را جلب کرد، فوری کاغذ و قلم برداشت و شروع به نقاشی آن گل نمود. تمام که شد، آنرا به درباریان نشان داد و پرسید چطور است؟
مستوفی الممالک پاسخ داد “قربان خیلی خوب است”.
اقبال الدوله گفت “قربان حقیقتا عالی است”.....ادامه 


و اعتمادالسلطنه نیز عرض کرد “قربان نظیر ندارد
و بعد یکی دیگرگفت “این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است”…
نوبت به ضیاءالدوله که رسید گفت “حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل، بیشتر و فرحناکتر است”. همه حضار خندیدند.
بعد از آنکه خلوت شد، شاه به موسیو ریشار فرانسوی (ژول ریشار، نخستین معلم زبان فرانسه مدرسه دارالفنون) گفت: وضع امروز را دیدی؟ من باید با اینها مملکت را اداره کنم.(پرتوی، ۱۳۷۹: ۹۲۳
 
)
نوکر بادنجان به کسانی اطلاق می شود که به اقتضای زمان و مکان به سر می برند و در زندگی روزمره خود تابع هیچ اصل و اساس معقولی نیستند . عضو حزب باد هستند ، از هر طرف که باد مساعد بوزد به همان سوی می روند و از هر سمت که بوی کباب استشمام شود به همان جهت گرایش پیدا می کنند.خلاصه طرفدار حاکم منصوب هستند و با حاکم معزول به هیچ وجه کاری ندارند . آنان که عقیده ثابت و راسخ ندارند و معتقدات خویش را به هیچ مقام و منزلتی نمی فروشند اگر به آنها تکلیف کمترین انعطاف و انحراف عقیده شود بی درنگ جواب می دهند من نوکر بادنجان نیستم.
 
 اما ریشه این ضرب المثل :نادر شاه افشار پیشخدمت شوخ طبعی داشت که هنگام فراغت نادر از کار های روزمره با لطایف و ظرایف خود زنگار غم و غبار خستگی و فرسودگی را از ناصیه اش می زدود . نظر به علاقه و اعتمادی که نادرشاه به این پیشخدمت داشت دستور داد غذای شام و ناهارش با نظارت پیشخدمت نامبرده تهیه و طبخ شود و حتی به وسیله همین پیشخدمت به حضورش آوردند  تا ضمن صرف غذا از خوشمزگی ها و شیرین زبانی هایش روحاً استفاده کند.روزی برنامه غذای نادرشاه خورشت بادنجان بود و چون بادنجان به خوبی پخته و مأکول شده بود . نادر ضمن صرف غذا از فواید و مزایای بادنجان تفصیلاً بحث کرد.پیشخدمت زیرک و کهنه کار نه تنها اظهارات نادرشاه را با اشارت سر و گردن و زیر و بالا کردن چشم و ابرو تصدیق و تأیید کرد بلکه خود نیز در پیرامون مقوی و مغذی و مشهی و مأکول بودن بادنجان داد سخن داد و حتی پا را فراتر نهاده ارزش بهداشتی آن را به آب حیات رسانید!!
 
چند روزی از این مقدمه گذشت و مجدداً خورشت بادنجان برای نادر آوردند . اتفاقاً در این برنامه غذایی بادنجان به خوبی پخته نشده بود و به طعم و ذائقه نادرشاه مطبوع و مأکول نیامد لذا به خلاف گذشته و شاید برای آنکه پیشخدمت را در معرض امتحان قرار دهد از بادنجان به سختی انتقاد کرد و با قیافه برافروخته گفت : " اینکه می گویند بادنجان باد داردفع نفاخ است ، ثقیل الهضم و ناگوار است دروغ نگفته اند . " خلاصه بادنجان بیچاره را از هر جهت به باد طعن و لعن گرفت و از هیچ دشنامی در مذمت آن فروگذار نکرد.پیشخدمت موقع شناس که درسش را روان بود بدون آنکه ماجرای چند روز قبل را به روی خود بیاورد با نادرشاه همصدا شد و هر چه از ضرر و زیان بعضی از گیاهان و نباتات در حافظه داشت همه را بی دریغ نثار بادنجان کرد و گفت : " اصولاً بادنجان با سایر گیاهان خوراکی قابل مقایسه نیست زیرا به همان اندازه که مثلاً کدو از جهت تغذیه و تقویت مفید و سودمند است خوراک بادنجان به حال معده و امعا و احشا بدن مضر و زیان بخش می باشد! بادنجان نفاخ است بله قربان! بادنجان باد دارد بله قربان !
 
 "نادرشاه که با گوشه چشمش ناظر ادا و اطوار مضحک پیشخدمت و بیانات پر طمطراق او در مذمت بادنجان بود سر بلند کرد و گفت : " مرتکه احمق ، بگو ببینم اگر بادنجان تا این اندازه زیان آور است پس چرا روز قبل آن همه تعریف و تمجید کردی و از نظر مغذی و مقوی بودن ، آن را آب حیات خواندی ؟ اینکه گفته اند دروغگو را حافظه نیست بیهوده نگفته اند . "پیشخدمت بدون تأمل جواب داد : " قربان ، من نوکر بادنجان نیستم من نوکر قبله عالم هستم . هر چه را که قبله عالم بپسندد مورد پسند من است . پریروز اگر طرفدار بادنجان بودم از آن جهت بود که قبله عالم را از آن خوش آمده بود . امروز به پیروی از عقیده و سلیقه سلطان وظیفه دارم که دشمن آن باشم ! "
 
دیل کارنگی نویسنده سخنران که کتاب معروف ائین سخنوری و ائین زندگی  از اوست میگوید : فرد چاپلوس هم گوینده را فاسد می كند و هم شنونده را
 
حکایت نادر شاه و ان پیشخدمت همواره در طول عمر انسان و در اعصار مختلف تکرار شده است و این حدیث چاپلوسانه از قدرت برای خوشایند اربابان قدرت وجود داشته است و برای این ادم ها و این پیشخدمت ها فرقی نمی کند چه کسی بیاید وچه کسی برود ؛ مهم مجیزگویی برای ماندن در کنار قدرت هست تا موقعیت گذشته را همچنان حفظ کنند . اینان حتی تملق و چاپلوسی را به حدی می رسانند که یواش یواش صاحب مقام هم باورش میشود که مجیزگو چقدر راست میگوید فارغ از اینکه انها با مجیز گویی ادم ها را در مسیر بد قرار میدهند و از مردم دور می کنند تا به مطامع و اهداف خود برسند .تاریخ کشور ما سرشار از این اتفاقات و نادرشاهانی ست که میدانند چه کسی خدمت میکندوچه کسی پیش خدمت است ....
 

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
کد امنیتی:   
مجله خبری فیشور
اب و هوای  اوز
اوز امروز
عصر ایران
رقص گل
پایگاه خبری صحبت نیوز