حادثه مرگبار در شهر اوز

قلمتان مانا و خدا قوت جناب ابراهیم پور. بله ای کاش این کاش ها جامه عمل می پوشید. و ای کاش تدابیری اندیشیده می شد تا شاهد مرگ دلخراش جوانانمان نباشیم. از هر طرف به این این قضیه نگاه کنیم همه یه جورایی در این حوادث دخیل هستیم. آن مردمی که دوطرف جاده اتراق کردند آن دختر و پسر جوانی که طبق طبیعت جوانی خود می خواهند مورد توجه قرار بگیرند. آن راننده ایی که بی هوا در وسط جاده اصلی دور می زند. آن بابای بدبختی که با عرق جوین و زحمت بسیار این جوان را به این سن رسانده چرا نمی تواند فرزند خود را قانع کند که سرعت عاقبت خوبی ندارد. و... و اما جوان اون لذت کاذب خود را در سرعت رفتن و ویراژ دادن جلوی دیگران علی الخصوص جنس مخالف می داند. این طبیعت جوانی ست که باید مدیریت شود که نمی شود. جوان سری پرشر و شور دارد. او همچون همه مردم دنیا فکر می کند مرگ مال همسایه ست. او چه می داند مرگ هر لحظه در کمین اوست. کاش جوانان ما می دانستند با رفتنشان چه داغی بر دل خانوادهایشان می گذارند. از خداوند بزرگ آرامش ابدی برای این جوان و صبری جمیل برای خانواده او آرزو می کنم